غار اسپهبد خورشيد توجه بيشتر سازمان ميراث ‌فرهنگی را می طلبد
نوشته شده توسط : ذوالفقار کاظمی

غار اسپهبد خورشيد توجه بيشتر سازمان ميراث ‌فرهنگی را می طلبد
 
خبرگزاری ميراث فرهنگی، گردشگری: به گفته كارشناسان؛ استقرار بخش‌هايی از نيروی نظامی و كارخانه شن و ماسه در فاصله بسيار كمی از غار اسپهبد خورشيد در مازندران تخريب و ريزش ديواره‌ها و سقف اين غار تاريخی دو هزار ساله را سرعت بخشيده است. دوره هاي نظامی، آموزشی در منطقه دو آب مازندران و وجود ميدان تير در فاصله چهار كيلومتری غار تاريخی اسپهبد، اين غار تاريخی را درمعرض تهديد جدي قرار داده است؛ اين درحالی است كه كارخانه شن و ماسه "خطير كوه" نيز كه هر روزه اقدام به بارگيری مقادير متنابهی شن و ماسه از معادن موجود در حاشيه غار اسپهبد می‌كند، خطر رانش زمين را اين منطقه را شدت داده است.
علی ماه فروزی، كارشناس ارشد باستان‌شناسی ميراث فرهنگی استان مازندران با ابراز نگرانی از ادامه دوره‌های آموزشی - نظامی و عمليات خاك‌برداری توسط عوامل كارخانه شن و ماسه گفت: « به دليل آهكی بودن غار اسپهبد امكان ريزش ديواره‌ها و طاق اين غار بسيار فراوان است. لذا انجام هرگونه عمليات تيراندازی در فاصله بسيار اندكی از غار به ايجاد آلودگی‌ها و ارتعاشات صوتی در اين محوطه و ريزش ديواره‌های آهكی غار منجر شده است.» وی در ادامه افزود: « عمليات خاكبرداری توسط عوامل كارخانه شن و ماسه به مرور زمان می‌تواند منجر به رانش زمين شود، چراكه لايه‌هاي آهكی اين غار تاريخی با كوچكترين فشاری تخريب مي‌شوند.»
سامان سورتيجی ديگر كارشناس ارشد باستان ‌شناسی ميراث فرهنگی استان مازندران نيز در اين باره گفت: «در سال 78 به همراه گروهی از باستان ‌شناسان برای انجام مطالعات و بررسی ‌های باستان‌شناسی در غار اسپهبد خورشيد، متوجه صدای تيراندازی و تركش گلوله‌های آرپيچی شديم، صعود ما به دليل ارتعاشات صوتی ناشی از تيراندازی در محوطه كوهستانی متوقف شد و ناچار شديم مسير صعود را از بخش شرقی غار به سمت مقابل طاق غار تغيير دهيم، اين درحالی است كه صدای گلوله و تيراندازی در محوطه كوهستانی منجر به تخريب ملات ساخت و سازهای بخش فوقانی غار می ‌شد.» اين باستان‌شناس ادامه داد: « لايه‌های آهكی غار در مقابل ارتعاشات صوتی مقاوم نيستند و اين مساله سلامت و حيات اين غار تاريخی را در معرض نابودی قرار می‌دهد.» درحاليكه كارشناسان به نقد عملكرد اداره ميراث فرهنگی مازندران در عدم ممانعت از ادامه اين فعاليت‌ها می‌پردازند، اما مسوولان اين اداره معتقدند پيگيری‌های لازم برای جلوگيری از تخريب احتمالی غار آغاز شده است.
سهيلا رجايی مدير اداره ميراث فرهنگی استان مازندران در اين باره گفت: « با وجود آن كه پايگاه آموزشی دوآب در فاصله چند كيلومتری غار اسپهبد واقع شده اما به منظور جلوگيری از هر نوع تخريب احتمالی، ما اقداماتی را در راستای تغيير مكان اين پايگاه آموزشی از اطراف اين غار انجام خواهيم داد.» مسعود آذرنوش، نماينده سازمان ميراث فرهنگی در كميته غارشناسی كشور نيز از پیگيری سازمان برای نجات بخشی از غار خبر داد. آذرنوش گفت:« ما به دنبال آن هستيم كه بدانيم اين پايگاه و كارخانه شن و ماسه از چه زمانی در اطراف غار استقرار يافته است. بعد از پاسخ به اين سوالات اقدامات ما برای جلوگيری از تخريب و حفظ غار می‌شود.»
غار اسپهبد خورشيد نخستين بار توسط هيات غارشناسان ايران در سال 1335 كشف شد. اين غار تاريخی به صورت تالار ساده و دايره شكل است طول آن 75/19 متر و پهنای آن 35/14 و به بلندی 15 متر است. درحال حاضر قشر عظيمی از خاك و شن آثار ساختمان‌های داخل غار را در زير خود پوشانده است.

نگاهی به غار خورشيد
اين غار در ارتفاعات كوه البرز و تنگه تلاقی رود دوآب به فاصله 5/1 كيلومتر از جاده سوادكوه به تهران واقع شده است. در سال 1335 توسط غارنوردان ايرانی بازشناسی شد. غار به شكل تالار و دايره‌اي شكل است كه 75/19 متر درازا و 35/14 متر پهنا و 15 متر بلندی دارد. طاق اين غار با 80 متر پهنا و 80 متر بلندی جز طاق‌های معروف جهان به شمار میرود و در داخل طاق‌نمای غار، قلعه برج، آتشكده، آب انبار، حمام، تنور وجود دارد كه به سبكی بسيار زيبا و با سنگ و ساروج ساخته شده است. از نكات حيرت‌انگيز اين غار ورودی آن به داخل غار است كه از بالا دست روستای كمرپشت مسير سنگی را به صورت جوی آب درآورده و آب را از داخل سنگ‌ها با مسافت زياد به غار می‌آوردند، هنوز هم آثار ورودی آب مشخص است. شگفت‌انگيزتر از آن طرح خروجی فاضلاب اين غار است كه از غار به صورت زيرزمينی وارد رودخانه می‌شود. به گفته زنده ياد پرفسور "آريا پارت شروين باوند"، اين غار دری داشت سنگی به وزن هفتصد تن كه با خاصيت مكانيكی باز و بسته می‌شد به طوری كه 500 نفر از بيرون و 50 نفر از درون اين در را باز و بسته می‌كردند. اما به گفته پرفسور "ديويد بيلوار" ايران شناس دانشگاه كمبريج، اين غار دری سنگی داشت كه با آب آسياب باز و بسته می‌شد. اين در زير خاك مدفون شده است. طوري كه راه خروجی غار را بسته نگه داشته است. ديويد بيلوار گفته است: آرزو دارم اين غار را از نزديك ببينم. آن چه كه پرفسور بيلوار به آن اشاره می‌كند دری است در "قلهك" تنگه "سرخ آباد" كنار خانه سرای شكاری پرفسور باوند نه در اين غار. تاييد موارد گفته شده نياز به كاوش باستان‌شناس دارد.
طبيعت منحصربه فرد منطقه و زيبايی فوق‌العاده اين غار هر بيننده را به شگفتی وا می‌دارد. اگر توجهی اندك به اين غار شود بهترين مكان برای جذب توريست می‌شود.
تاريخ غروب غار خورشيد
بعد از سال 142 هجري شمسی وقتی عرب‌ها برای فتح مازندران وارد آن شدند به پای اين غار رسيدند. اسپهبد خورشيد فرمانروای مازندران در جبهه‌ای ديگر خارج از اين غار در ديلمستان با عرب‌ها مشغول نبرد بود. عرب‌هايی كه در پايين غار اردو زده بودند به هيچ وجه قادر نبودند وارد اين غار شوند. به مدت سه ماه در پايين غار بودند و به فكر چاره. بانو نی‌كلا زن اسپهبد خورشيد در نبود همسرش فرمانروای اين دژ بود. سپاه عرب به سرچشمه آب كه در بالاست غار قرار داشت رفتند. به گفته اهالی در آب زهر ريختند اما به گفته تاريخ آب را آلوده به ميكروب طاعون كردند. با آلوده شدن آب حدود 400 نفر از ساكنين غار به بيماري طاعون دچار شدند. كسی جرات خاك‌سپاري آن‌ها را نداشت . بانو نی كلا مردگان را به خاك سپرد خود به طاعون دچار شد. نی‌كلا كه خود را هلاك شده می‌ديد و دختران خود را اسير شده هنگامی كه ماه در شب 14 به بالا برآمد به بالای برج آتشكده رفت و با تمام توانش اسپهبد را سه بار صدا زد: خورشيد، خورشيد، خورشيد (در باور مردم در شب 14 هرماه هنگامی كه ماه كامل می‌‌شود از داخل اين غار صدای اين زن كه می‌گفت: خورشيد، خورشيد، خورشيد شنيده مي‌شود). در اين هنگام اسپهبد خورشيد در ديلمان به نعره‌ای سخت از خواب بيدار شد و فرياد كشيد كه دژ سقوط كرد اطرافيان پرسيدند كدام دژ؟ دژ بانو. پرسيدند: كه آيا خواب ديدی؟ او پاسخ داد: نه، اما صدای بانو را شنيدم كه مرا می خواند، خورشيد، خورشيد، خورشيد. صبح روز بعد اسپهبد به طرف دژ حركت كرد. پيكی از راه رسيد در نيمه‌های راه در مسير چالوس فعلی به او خبر داد كه دژ سقوط كرد ... اسپهبد با شنيدن اين خبر بر فراز تپه‌ای رفت و دست‌هايش را به سوی خورشيد آسمانی بالا برد. مشغول نجوا شد. از نگين انگشتر خود كه زهر هلاهل در آن بود خورد و جان به جان آفرين تسليم كرد. كسی را معلوم نگشت كه خورشيد زمينی با خورشيد آسمانی چه نجوا كرد. شايد خواسته بود كه تحقير نشود. آری پيك گفته بود بانو نی‌كلا از بيماری طاعون همراه با 400 تن مرد و دژ سقوط كرد. دو دخترش شه‌كلا و مه‌كلا و چهار دختر سردار وندادوند، «بهتری»، «زری» و «زيمری» و «پری» و اكثر نواميس تبرستان به اسارت عرب‌ها درآمدند. از اين غار در متون تاريخی چون تاريخ تبرستان به نام طاق عايشه گرگيلی دژ نام برده شده است.اين دژ در روزگار باستان‌ گنج خانه شاهان ايران به ويژه منوچهر بود. مازيار آهنگ اين دژ كرد و يكی از مردان خويش را بالا فرستاد. ريسمان‌ها بياويخت مازيار را بالا كشيد در آن‌جا شكاف‌ها و گودال‌ها پر از ساز و برگ و سيم و زر يافتند... در باب وجه تسميه آن برخي واژه طاق را برگرفته از واژه تركی داغ=تاغ می‌دانند كه به معنای كوه است. بعدها در دوره اسلامی عايشه كركيل دژ نام گرفت. در باب وجه تسميه آن گفته‌اند: زنی به نام عايشه در اين دژ متحصن شده بود و جمعی از دزدان و راهزنان را به دور خود جمع كرده بود و كركيل (غارت) می‌كردند از اين جهت آن را عايشه كركيل دژ گفته‌اند. چنانكه در نزديكی اين غار بقايای قلعه‌ای قرار دارد كه به قلعه باجگیران معروف است. در زبان مردم منطقه سوادكوه اين غار به نام لاپ كمر معروف است.
لاپ: شكاف، بريدگی، چون در دل كوه، طاق غار به صورت شكاف و بريدگی است.


منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی




:: موضوعات مرتبط: غار اسپهبد خورشید , ,
:: برچسب‌ها: اسپهبد خورشید , غار , غار اسپهبد , لاپ کمر ,
:: بازدید از این مطلب : 812
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : پنج شنبه 12 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: